آشنایی با ملک الشعرای بهار
ملکالشعرای بهار، شاعر، نویسنده و ادیب ایرانی بود که عدهای معتقدند آخرین ادیب بزرگ ایران بوده است.
آشنایی با ملکالشعرای بهار
محمدتقی بهار که ملقب به ملکالشعرای بهار است، شاعر، نویسنده و ادیب ایرانی بود که در حوزه روزنامهنگاری، سیاست و تاریخنگاری نیز فعالیت داشت. عدهای معتقدند که او آخرین ادیب بزرگ ایران بوده است. در ادامه بیشتر درباره شرح حال ملکالشعرای بهار صحبت خواهیم کرد.
شرح حال ملکالشعرای بهار
ملکالشعرای بهار در سال ۱۲۶۵ هجری دیده به جهان گشود و در اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ خورشیدی چشم از جهان فرو بست. او زاده شهر مشهد است و پدرش در زمان ناصرالدین شاه، ملکالشعرای آستان قدس رضوی بود. پس از درگذشت پدر، مظفرالدین شاه فرمان داد که این مقام به محمدتقی بهار برسد.
خاندان پدری او از نسل میرزا احمد کاشانی، شاعر دوران قاجاریه است که متخلص به صبور بود. مادر او اهل کشور گرجستان و از یک خانواده گرجی بود که در زمان عباس میرزا نایبالسلطنه، یکی از شاهزادگان نامدار قاجار، به ایران کوچ کرده بودند. ملکالشعرا از هفت سالگی شاهنامه را نزد پدر آموخته و نخستین چکامه خود را در همین دوران سرود.
فعالیتهای سیاسی ملکالشعرای بهار
ملکالشعرای بهار در سن ۲۰ سالگی به جنبش مشروطه خراسان پیوست و وارد یکی از نهادهای مشروطهخواه به نام «انجمن سعادت» شد. این انجمن بعد از به توپ بسته شدن مجلس در شهر استانبول به واسطه گروهی از بازرگانان تبریزی مشروطهخواه راهاندازی شده بود.
نخستین آثار سیاسی و ادبی ملکالشعرا در روزنامه فارسیزبان به نام روزنامه خراسان بدون امضا به چاپ رسید. بهار در سال ۱۲۹۳ خورشیدی توانست به عنوان نماینده حوزه انتخابیه درگز که یکی از حوزههای استان خراسان رضوی است به مجلس سوم شورای ملی راه پیدا کند و همچنین به عنوان نماینده حوزه کاشمر در مجلس پنجم شورای ملی پذیرفته شود. او به دلیل ابیات و مقالاتی که در روزنامه نوبهار منتشر کرده بود مورد انتقاد سایرین قرار گرفته و اعتبارنامهاش در مجلس پس از چهار ماه و نیم تصویب شد.
او به انتشار مجله نوبهار ادامه داد و توانست انجمن ادبی ایران را راهاندازی کند. بهار در مجلس چهارم به عنوان نماینده بجنورد حضور داشت و از آنجا با سید حسن مدرس همراهی را آغاز کرد. پس از پایان مجلس ششم در سال ۱۳۰۷ خورشیدی از مجلس کنارهگیری کرد و به تحقیق ادبی پرداخت و به تصحیح متونی مانند تاریخ بلعمی مشغول شد. دستاورد علمی او در این دوران، تصحیح متون و نگارش احوال فردوسی مطابق با شاهنامه و ترجمه برخی از آثار از پهلوی به فارسی بود. همچنین او سبکشناسی را که مجموعه کتابی ماندگار است تالیف کرد و در آن به سیر تاریخ تطور زبان فارسی از دوران باستان پرداخت.
او در سال 1308 خورشیدی به دلیل مخالفتهای پنهانی که با رضا شاه داشت، چندین ماه را در زندان به سر برد و سپس در سال ۱۳۱۲ به مدت یک سال به اصفهان تبعید شد. سرانجام او در سال ۱۳۱۳ خورشیدی با وساطت محمدعلی فروغی، سیاستمدار و نویسنده ایرانی در دوران پهلوی، توانست به تهران بازگردد و در جشنهای هزاره فردوسی که مجموعه جشنهایی برای بزرگداشت هزارمین سال تولد او بودند شرکت کرد.
پس از اینکه رضا شاه در شهریور ۱۳۲۰ سقوط کرد، ملکالشعرای بهار فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خود را دوباره آغاز کرده و برای اندرز و پند به شاه جدید، قصیدهای با عنوان حبالوطن را سرود و انتشار مجدد روزنامه نوبهار را آغاز کرده و تاریخ مختصر احزاب سیاسی را نگاشت.
ملکالشعرا پس از قائله آذربایجان که در سال ۱۳۲۴ خورشیدی به وقوع پیوست همراه با احمد قوام، سیاستمدار ایرانی به فعالیت سیاسی روی آورد و در بهمن ۱۳۲۴ خورشیدی توانست در کابینه قوام به سمت وزیر فرهنگ دست پیدا کند. البته دوران وزارت او بسیار کوتاه بود و در سال ۱۳۲۶ به عنوان نماینده شهر تهران وارد مجلس پانزدهم شورای ملی شد؛ اما بیماری سل باعث شد که او مدتی نتواند در مجلس حضور پیدا کند و راهی دیار فرنگ شود.
او قصیده «به یاد وطن» را که به «لزنیه» شهرت دارد در مدت زمانی که در شهر لزن سوئیس اقامت داشت و به معالجه بیماری خود میپرداخت سرود. او به خاطر مشکلات مالی نتوانست معالجه خود را به اتمام برساند و راهی ایران شد. در نهایت ملکالشعرای بهار در دوم اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ خورشیدی در خانه مسکونی خود در شهر تهران چشم از جهان فرو بست.
آثار ملکالشعرای بهار
از ملکالشعرای بهار آثار منظوم و منثور متنوعی بر جای مانده است و اشعاری به زبان محلی، سخنرانیهای سیاسی و انتقادی، رسالههای تحقیقی و نمایشنامه از جمله آثار بر جای مانده از اوست.
مهمترین اثر ملکالشعرا «دیوان اشعار» نام دارد که این دیوان در زمان زندگانی او به چاپ نرسید. عدهای معتقدند که او در انسجام کلام و جامعیت و روانی طبع پس از جامی منحصر به فرد بوده است. هنر شاعری ملکالشعرا در قصاید و مثنویهای او مشهود است.
خوانندگان بسیاری اشعار او را خواندهاند که از آن جمله میتوان به تصنیف معروف «مرغ سحر» و «به اصفهان رو» اشاره کرد. از جمله اشعار معروف او میتوان به شعر «رنج و گنج» و «دماوندیه» اشاره کرد. شعر دماوندیه در سال ۱۳۰۱ خورشیدی سروده شده است. سرودۀ زیر شعر «رنج و گنج» است.
بروکار میکن مگو چیست کار
که سرمایه جاودانی است کار
...
نگر تا که دهقان دانا چه گفت
به فرزندگان، چون همیخواست خفت
...
که میراث خود را بدارید دوست
که گنجی ز پیشینیان اندر اوست
...
من آن را ندانستم اندرکجاست
پژوهیدن و یافتن با شماست
...
چوشد مهرمه کشتگه برکنید
همه جای آن زیر و بالا کنید
...
نمانید ناکنده جایی ز باغ
بگیرید از آن گنج هرجا سراغ
...
پدر مرد و پوران به امید گنج
به کاویدن دشت بردند رنج
...
به گاوآهن و بیل کندند زود
هماینجا، همآنجا و هرجا که بود
...
قضا را در آن سال از آن خوب شخم
ز هرتخم برخاست هفتاد تخم
...
نشد گنج پیدا ولی رنجشان
چنان چون پدرگفت شد گنجشان
مقبره ملکالشعرای بهار
آرامگاه ملکالشعرای بهار در گورستان ظهیرالدوله قرار دارد که یک گورستان کوچک بین امامزاده قاسم و تجریش است و تعداد زیادی از شاعران و بزرگان سرشناس ایران را مانند فروغ فرخزاد، ایرج میرزا، رهی معیری و قمرالملوک وزیری در خود جای داده است.
ای دیو سپید پای در بند
ای گنبد گیتی ای دماوند
از سیم به سر، یکی کلهخود
زآهن به میان یکی کمربند
0 نظر