زندگینامه صمد بهرنگی
صمد بهرنگی نویسندۀ معروف ایرانی و خالق داستان «ماهی سیاه کوچولو» است. او منتقد وضعیت اجتماعی و آموزشی ایران بود و در سن 29 سالگی به طرز مشکوکی از دنیا رفت.
نگاهی بر زندگینامه صمد بهرنگی
صمد بهرنگی یکی از داستاننویسان و مترجمان ایرانی بود که به طرز مشکوکی در حکومت پهلوی از دنیا رفت. او تنها 29 سال عمر کرد ولی در همین مدت محدود توانست آثار زیادی از جمله اثر معروف «ماهی سیاه کوچولو» را از خود بر جای بگذارد. او منتقد وضعیت ایران بود و به غیر از داستاننویسی به تدریس در مدرسه نیز مشغول بود. در این مقاله به شرح حال مختصری از صمد بهرنگی خواهیم پرداخت.
شرح حال صمد بهرنگی
صمد بهرنگی در سال 1318 خورشیدی در جنوب شهر تبریز چشم به جهان گشود. او در یک خانوادۀ پرجمعیت و تهیدست به دنیا آمد. پدر او تحت تاثیر فشار زندگی مجبور به مهاجرت به قفقاز شد تا بتواند در آنجا کار پیدا کند و پس از آن هرگز به خانه برنگشت.
بهرنگی پس از گذراندن تحصیلات دبستان و دبیرستان به دانشسرای مقدماتی پسرانۀ تبریز رفت و پس از فارغالتحصیلی از آنجا آموزگار شد. او در شهرها و روستاهای مختلف آذربایجان شرقی به تدریس پرداخت و در سال 1337 توانست به دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه تبریز راه پیدا کند و در رشتۀ زبان و ادبیات انگلیسی ادامه تحصیل دهد.
صمد بهرنگی منتقد کتابهای درسی بود و معتقد بود که این کتابها برای شرایط کودکان روستایی نگاشته نشده و فقط شرایط کودکان شهرنشین را در نظر گرفته است. او معتقد بود که باید کودکانی که به زبان غیر فارسی تکلم میکنند نیز حق آموزش داشته باشند و حق آنها را به رسمیت میشناخت. در آن زمان در سراسر ایران موجی به راه افتاده بود که به دنبال به رسمیت شناختن حقوق کودکان بود. در این راستا تحولات زیادی در ایران اتفاق افتاد که پایهگذاری سپاه دانش یکی از این تحولات بود.
بهرنگی به خاطر بیان سخنان ناخوشایند و چاپ کتاب «پاره پاره» مورد بازخواست و پیگرد قانونی قرار گرفت ولی در نهایت دوباره به سر کلاس بازگشت. البته او را به دلیل بیان افکارش در جمع معلمان و ... از مقطع دبیرستان به مقطع دبستان فرستادند.
داستاننویسی و آثار صمد بهرنگی
این نویسندۀ مشهور، کار خود را با طنزنویسی آغاز کرد. او در دانشسرا به همراه دوستانش روزنامۀ فکاهی دیواری «خنده» را تهیه میکرد و پس از آن نیز مقالات طنزآمیز خود را در هفتهنامه طنز «توفیق» منتشر نمود. این هفتهنامه در شبهای جمعه منتشر میشد و حدود نیم قرن فعالیت کرد.
نخستین داستانی که توسط صمد بهرنگی منتشر شد «عادت» نام داشت. این داستان در سال 1339 منتشر شد و پس از آن داستانهای دیگری با عنوانهای «تلخون» در سال 1340 و «بینام» در سال 1342 منتشر شدند. ترجمههای زیادی توسط او از زبان انگلیسی و ترکی استانبولی به فارسی صورت گرفت و او توانست شعرهایی از مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، نیمایوشیج و فروغ فرخزاد را نیز از زبان فارسی به ترکی آذربایجانی ترجمه کند.
او در جمعآوری فولکلور آذربایجان پژوهشهای زیادی انجام داد. فولکلور به فرهنگ مردم و باور مردمی گفته میشود و دربرگیرندۀ داستانها و افسانهها، مثلها، هزلیات و بسیاری موارد دیگر مانند سنتها و آیینها و باورهای مردمی دربارۀ مواردی مانند چشم زخم و ... است. در واقع این مسائل را بیشتر میتوان در میان تودۀ درس نخوانده و عامی مردم پیدا کرد.
تلخون
ماجرای «تلخون» برگرفته شده از یک افسانه محلی آذربایجانی است. صمد بهرنگی ابتدا این قصه را به زبان آذری و سپس به زبان فارسی منتشر کرد. متن فارسی این داستان برای نخستین بار در کتاب هفته احمد شاملو چاپ شد.
ماهی سیاه کوچولو
«ماهی سیاه کوچولو» یک داستان کودکانه است که در سال 1347 خورشیدی توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسید. داستان این کتاب در آن زمان به عنوان یک داستان سیاسی علیه حکومت معرفی شد و ماهی سیاه کوچولو به عنوان نمادی از نسل جوان انقلابی مشهور شد. تصویرگری این کتاب توسط فرشید مثقالی صورت گرفت که سبب شد او بتواند برندۀ جوایز زیادی شود.
اولدوز و عروسک سخنگو
این داستان کودکانه در سال 1246 منتشر شد و شخصیتهای این داستان در داستان دیگری با عنوان «اولدوز و کلاغها» نیز ظاهر شدند. صمد بهرنگی در خاتمۀ کتاب عنوان کرده بود که داستان با عنوان «کلاغها، عروسکها و آدمها» در کتاب دیگری ادامه خواهد یافت اما فرصت این کار را پیدا نکرد.
پسرک لبوفروش
این داستان برای گروه سنی نوجوانان نوشته شده و به احتمال زیاد مربوط به خاطرات صمد بهرنگی از دوران آموزگاری است. درونمایۀ این داستان به ظلم و بیعدالتی میپردازد و بیعدالتی و فقر و محرومیت را به اشکال مختلف در داستان نمایش میدهد.
افسانۀ محبت
این داستان برای نوجوانان نوشته شده و در سال 1346 منتشر شده است. معضلات ناشی از اختلاف طبقاتی در این کتاب به خوبی به تصویر کشیده شده است و تفاوت بین زندگی قشر متوسط و مرفه جامعه نمایش داده شده است. این داستان دربارۀ پسر چوپانی است که شیفتۀ دختر پادشاه شده و به دلیل اختلاف طبقاتی از دربار رانده میشود.
مرگ صمد بهرنگی
صمد بهرنگی در نهم شهریور 1347 در رود ارس در ساحل روستایی به نام «کوانق» غرق شد. غلامحسین ساعدی که معرف صمد به دنیای داستاننویسی بود و همچنین جلال آل احمد، نویسندۀ روشنفکر منتقد نتوانستند مرگ او را تحمل کنند و از همان ابتدا ساواک را متهم به قتل او کردند. مرگ او در کتابهای «برادرم صمد بهرنگی» اثر اسد بهرنگی، «رازهای مرگ صمد» اثر اشرف دهقانی و «از آن سالها و سالهای دیگر» اثر حمزه فراهتی به تصویر کشیده شده است. پیکر او را در گورستان امامیه در شهر تبریز به خاک سپردند.
میراث صمد بهرنگی
صمد بهرنگی در عمر کوتاه خود توانست قصههای تاثیرگذاری خلق کند که تاثیر عمیقی بر جامعۀ آن زمان داشتند. مرگ صمد را به مرگ ماهی سیاه تشبیه کردند که در گلوی مرغ ماهیخوار به دام میافتد.
0 نظر