ناصر خسرو قبادیانی را بیشتر بشناسید

ناصر خسرو قبادیانی را بیشتر بشناسید

ناصر خسرو قبادیانی را بیشتر بشناسید
ناصرخسرو قبادیانی، شاعر، فیلسوف و جهانگرد مشهور ایرانی است. او در مشهورترین اثرش، «سفرنامه ناصرخسرو»، شرح هفت سال جهانگردی خود را نقل کرده است.

نگاهی بر زندگی‎نامه ناصرخسرو قبادیانی

ناصرخسرو قبادیانی با نام کامل «ابومُعین ناصر بن خُسرو بن حارث قُبادیانی بَلخی»، از شاعران بزرگ ایرانی است که او را به عنوان فیلسوف، حکیم و جهانگرد ایرانی نیز می‌شناسند. «سفرنامۀ ناصرخسرو» مشهورترین اثر اوست که گزارش یک سفر هفت ساله در آن آورده شده است. از او همراه با حافظ و رودکی به عنوان سه شاعر مشهوری نام می‌برند که کل قرآن کریم را حفظ بوده‌اند. تسلط او بر قرآن تا حدی بوده که در نوشته‌ها و آثارش از آیات قرآن برای اثبات حقانیت عقاید و نظریاتش استفاده می‌کند. با ما همراه باشید تا نگاهی به زندگی‌نامه این شاعر و جهانگرد ایرانی داشته باشیم.

                             ناصرخسرو قبادیانی

شرح حال ناصرخسرو

ناصرخسرو در سال 1004 میلادی در شهر قبادیان به دنیا آمد که این شهر از توابع بلخ بود. امروزه قبادیان شهری در تاجیکستان است. پژهشگران مدعی هستند که این شهر توسط قباد یکم که پادشاه ساسانیان بود بنا شده است. او بر بیشتر علوم زمانۀ خود مانند فلسفه و موسیقی و ستاره‌شناسی تسلط داشت و تسلط او بر این علوم در اشعارش نیز مشهود است.

تولد ناصرخسرو، 5 سال پس از به سلطنت رسیدن سلطان محمود غزنوی بود. جنگ‌های طولانی سلطان محمود غزنوی و خشکسالی خراسان و گسترش بیماری وبا از جمله اتفاقاتی بودند که او در دوران کودکی خود تجربه کرد. او در دربار پادشاهانی مانند سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به کار دبیری مشغول بود و او را به عنوان فردی ادیب و خردمند می‌شناختند. پس از پیروزی سلجوقیان بر غزنویان و پایان سلطۀ غزنویان بر منطقۀ خراسان، ناصرخسرو به مرو (ترکمنستان امروزی) رفت و به دربار چغری بیک که از بزرگان سلجوقی بود راه پیدا کرد و کار دبیری خود را ادامه داد. او در این شهر به بحث و گفتگو با پیروان و رهبران ادیان مختلفی مانند مسیحیت، یهودیت، اسلام و... پرداخت و دربارۀ حقایق جهان پرس‌و‌جوی بسیار کرد اما نتوانست نتیجۀ مفیدی به دست بیاورد. به همین دلیل مدتی را به افسردگی سپری کرد و به شراب روی آورد.

او در سن چهل سالگی خوابی می‌بیند که سبب انقلاب فکری او شده و دست از لذت‌های دنیوی می‌شوید. او پس از این خواب، شغل خود را در دربار رها می‌کند و راهی سفر حج می‌شود. او به مدت هفت سال به جهانگردی می‌پردازد و سرزمین‌های مختلفی از قبیل آسیای صغیر، حلب روسیه، آذربایجان، ارمنستان، فلسطین، تونس، سودان و .... را سیاحت می‌کند. او چند سال در سرزمین مصر سکونت می‌کند و مذهب اسماعیلی را انتخاب می‌کند و چندین بار از مصر به سفر حج می‌رود.

ناصرخسرو قبادیانی در سال 444 از سمت خلیفۀ عباسی در بغداد، عنوان «حجت خراسان» را دریافت می‌کند و راهی سرزمین خراسان می‌شود. او در خراسان و بلخ به تبلیغ فرقه اسماعیلیه می‌پردازد، ولی پاسخ مثبتی دریافت نکرده و سرانجام مردم و بزرگان سلجوقی او را از خانه بیرون می‌کنند. او مجبور می‌شود مدتی را مخفیانه در مازندران و نیشابور سپری ‌کند و سرانجام به دعوت یکی از امیران محلی بدخشان (شمال شرق افغانستان و جنوب شرق تاجیکستان امروزی) به آنجا سفر کرده و باقی عمر خود را در روستای یمگان بدخشان می‌گذراند. او در حدود 20 الی 25 سال در یمگان زندگی می‌کند.

 او در بین اهالی آن منطقه از منزلت بالایی برخوردار بود و به او القابی مانند «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر» و «پیر کامل» داده بودند. او در سال 1088 میلادی در همان منطقه از دنیا می‌رود و به خاک سپرده می‌شود. مزار او نیز هم‌اکنون تبدیل به یک زیارتگاه شده است. به دلیل آنکه ناصرخسرو قبادیانی ازدواج نمی‌کند، از او فرزندی نیز بر جای نمی‌ماند.

                           مزار ناصرخسرو در افغانستان

آثار ناصرخسرو قبادیانی

بسیاری از تالیفات ناصرخسرو به مرور زمان از بین رفته‌اند. مهمترین اثر او، «سفرنامه ناصرخسرو» است که به زبان‌های مختلفی ترجمه شده است. از او آثار دیگری مانند دیوان اشعار فارسی بر جای مانده است. دیوان اشعار عربی او مفقود شده و نسخه‌ای از آن در دست نیست. «روشنایی‌نامه» عنوان رساله‌ای است که توسط ناصرخسرو به نظم فارسی نگارش شده و «سعادت‌نامه» نیز رساله‌ای منظوم مشتمل بر 300 بیت است.

«جامع الحکمتین» که رساله‌ای به نثر فارسی در بیان اعتقادات اسماعیلیان است، «زادالمسافرین» که کتابی به نثر روان و در بیان حکمت الهی است، «گشایش و رهایش» که رساله‌ای به نثر روان و شامل سی پرسش و پاسخ است و «وجه دین» که رساله‌ای به نثر دربارۀ مسائل کلامی و احکام شریعت است، از ناصرخسرو قبادیانی بر جای مانده‌اند.

آثاری مانند «بستان العقول» و «دلیل المتحیرین» نیز از جمله آثار وی هستند که مفقود شده‌اند. البته کتاب‌ها و رساله‌های دیگری نیز به ناصرخسرو نسبت داده شده‌اند که در تعلق آنها تردید وجود دارد. از جملۀ این آثار میتوان به اکسیر اعظم، قانون اعظم، المستوفی، دستور اعظم، کنزالحقایق و ... اشاره کرد که در موضوعات مختلفی مانند پزشکی، منطق و فلسفه، علوم غریبه، فقه و جادوگری نوشته شده‌اند.

گزیده‌ای از بهترین قصیده‌های ناصرخسرو

نکوهش مکن چرخ نیلوفری را

برون کن ز سر باد و خیره‌سری را

.....

بری دان از افعال چرخ برین را

نشاید ز دانا نکوهش بری را

.....

همی تا کند پیشه، عادت همی کن

جهان مر جفا را، تو مر صابری را

.....

تو با هوش و رای از نکو محضران چون

همی برنگیری نکو محضری را؟

.....

درخت ترنج از بر و برگ رنگین

 حکایت کند کله قیصری را

.....

سپیدار مانده‌است بی‌هیچ چیزی

ازیرا که بگزید او کم بری را

.....

اگر تو از آموختن‌سر بتابی

نجوید سر تو همی سروری را

.....

بسوزند چوب درختان بی‌بر

سزا خود همین است مر بی‌بری را

.....

درخت تو گر بار دانش بگیرد

به زیر آوری چرخ نیلوفری را

.....

نگر نشمری، ای برادر، گزافه

به دانش دبیری و نه شاعری را

.....

اگر شاعری را تو پیشه گرفتی

یکی نیز بگرفت خنیاگری را

.....

به علم و به گوهر کنی مدحت آن را

که مایه است مر جهل و بد گوهری را

.....

پسنده است با زهد عمار و بوذر

کند مدح محمود مر عنصری را؟

.....

من آنم که در پای خوکان نریزم

مر این قیمتی در لفظ دری را

.....

کسی را برد سجده دانا که یزدان

گزیده‌ستش از خلق مر رهبری را

.....

نبیند که پیشش همی نظم و نثرم

چو دیبا کند کاغذ دفتری را؟

0 نظر

ارسال نظر جدید