تحلیل کتاب حکایت دولت و فرزانگی

تحلیل کتاب حکایت دولت و فرزانگی

تحلیل کتاب حکایت دولت و فرزانگی
کتاب حکایت دولت و فرزانگی به اسرار کسب ثروت می‌پردازد. حکایت دولت و فرزانگی یکی از کتاب‌های مشهور موفقیت است. تحلیل حکایت دولت و فرزانگی را در اینجا بخوانید.

کتاب حکایت دولت و فرزانگی

 کتاب حکایت دولت و فرزانگی به قلم مارک فیشر به مواردی اشاره می‌کند که پیش‌نیاز ثروت و بی‌نیازی و در اصطلاح راز موفقیت هستند. او در قالب یک داستان، زندگی جوانی را تعریف می‌کند که آرزوی ثروتمند شدن دارد و در این مسیر با یکی از خویشاوندان ثروتمند و موفق خود صحبت می‌کند. حکایت دولت و فرزانگی یکی از مطرح‌ترین کتاب‌های خودشناسی و خودسازی است. 

راز موفقیت در کتاب حکایت دولت و فرزانگی

حکایت دولت و فرزانگی دربارۀ پسر جوانی است که از کار خود رضایت ندارد و به دنبال راهی می‌گردد تا او را به ثروت زیاد برساند. او از انجام شغلی تکراری و محاصره شدن در جمع همکاران فعلی خود بسیار ناراحت است. بارها تصمیم می‌گیرد استعفا دهد اما ترس از آینده مانع این کار می‌شود. او به افراد زیادی بدهکار است و همین مسئله مانع تصمیم‌گیری او می‌شود.

در زندگی عادی نیز بسیاری از افراد به دلیل ترس از تغییر، ترس از آینده، ترس از نگاه و قضاوت مردم و .....ترجیح می‌دهند با نارضایتی تمام، سال‌ها در موقعیت فعلی بمانند ولی خطر تغییر را نپذیرند. گاهی نیز باورها و عادت‌های قدیمی، ما را به موقعیت فعلی می‌چسبانند و اجازۀ حرکت و تغییر به ما نمی‌دهند.

                                   تغییر یکی از ارکان دولت و فرزانگی است

پسر جوان این داستان ناگهان به یاد عموی ثروتمند خود می‌افتد و تصمیم می‌گیرد دربارۀ راز موفقیت با او صحبت کند. عمویش او را به فردی ثروتمند معرفی می‌کند که تغییر دیدگاه و نگرش خود را مدیون اوست و این وظیفه را به آن فرد محول می‌کند.

چرا تاکنون ثروتمند نشده‌ای؟

فرد دولتمند از جوان می‌خواهد که به طور جدی از خود این سوال را بپرسد که چرا تاکنون ثروتمند نشده است؟ جوان پس از تفکر زیاد نمی‌تواند پاسخی بدهد.

جوان پس از مکالمۀ زیاد با فرد دولتمند پی به این نکات می‌برد:

1. بیشتر مردم می‌ترسند که چیزی بخواهند و همین مسئله باعث می‌شود آنها به ماندن در وضعیت فعلی تن در دهند. عده‌ای نیز که چیزی می‌خواهند برای رسیدن به آن اصرار نمی‌کنند و به همین دلیل است که بیشتر افراد به چیزهایی که دوست دارند نمی‌رسند. اکثر مردم ترجیح می‌دهند خواسته‌هایشان را در ذهنشان نگه دارند و از بیان آن به شدت واهمه و ترس دارند.

2. افرادی موفق می‌شوند که عاشق کارشان باشند. افراد ثروتمند دنیا کسانی بوده‌اند که کار برایشان یک فعالیت لذت‌بخش بوده است. وقتی انسان کاری را انجام دهد که به آن علاقه دارد، بیشتر احتمال دارد به آن پایبند بماند و برای موفقیت بها بپردازد. در این شرایط تحمل کردن چالش‌های کار نیز راحت‌تر است.

3. بیشتر مردم فکر می‌کنند نمی‌توانند ثروتمند شوند و یا لیاقت ثروت را ندارند. در واقع آنها نمی‌توانند موفقیت خود را تصویرسازی و تخیل کنند. محدودیتی که گریبان بسیاری از افراد را گرفته است، عوامل بیرونی و شرایط جامعه نیست بلکه کمبود تخیل خودشان است.

چقدر حاضرید بپردازید تا با اسرار دولت و فرزانگی آشنا شوید؟

حکایت دولت و فرزانگی، فرد دولتمند جوان را مجبور می‌کند تا بهای رسیدن به ثروت را پیشاپیش بپردازد. او معتقد است که در بیشتر مواقع انسان برای رسیدن به خواسته‌هایش با مانع پول روبرو نیست ولی مشکل را به فقر مالی و نداشتن پول کافی نسبت می‌دهد. او جوان را مجبور می‌کند که چکی با مبلغ بالا امضا کند بدون آنکه در حساب خود پول کافی داشته باشد. او می‌خواهد به این طریق به جوان بفهماند که لازم نیست صبر کند تا شرایط ایده‌آل شود و کافی است فقط بخواهد.

بسیاری از مردم سال‌های عمر خود را به امید یافتن زمان مناسب می‌گذرانند ولی هرگز آن لحظه از راه نمی‌رسد. لحطۀ مناسب همیت حالاست. فقط کافی است که بخواهید و اقدام کنید. به دلیل کمبود امکانات و کمبود پول، رسیدن به خواسته‌هایتان را به تعویق نیندازید. انسان اگر بخواهد راه را پیدا می‌کند و اگر نخواهد بهانه‌ها را جستجو می‌کند.

نامۀ اسرار موفقیت

فرد دولتمند در ازای چکی که از جوان می‌گیرد پاکتی به او می‌دهد که حاوی اسرار موفقیت است و از او می‌خواهد که در تنهایی آن نامه را بخواند.

جوان وقتی تنها می‌شود پاکت را باز می‌کند. او با یک کاغذ سفید مواجه می‌شود. در حالیکه مبلغ هنگفتی در قالب یک چک بابت خرید آن اسرار پرداخته است. او به پیش پیر دانا می‌رود و بابت این رفتار و حقه گلایه می‌کند. مرد دولتمند همچنان مصر است که همان کاغذ سفید اسرار دولتمندی است و از او می‌خواهد تا رقم پولی را که می‌خواهد به دست بیاورد روی کاغذ بنویسد. او جوان را با جادوی هدف کمیت یافته آشنا می‌کند و معتقد است که هرگاه انسان هدفی را تعیین کند و برای رسیدن به آن هدف مهلت بگذارد به آن می‌رسد.

                           هدفگذاری صحیح اشاره شده در کتاب حکایت دولت و فرزانگی

هدفگذاری مشکل بسیاری از افراد است. بیشتر افراد خواسته‌های نامشخصی دارند. اهداف دقیق و مشخص زمانی که مکتوب شوند انرژی می‌یابند. تا زمانی که هدفی در ذهن باقی می‌ماند صرفا یک رویای بی‌انرژی است که ممکن است به زودی فراموش شود. زندگی دقیقا همان چیزی را به ما می‌دهد که می‌خواهیم و وقتی خواسته‌ای مطرح نشود طبیعی است که چیزی دریافت نکنیم.

کتاب حکایت دولت و فرزانگی به شما می‌گوید که در تعیین اهداف خود بخیل نباشید و هرچه می‌خواهید بنویسید. اهداف شما باید دقیق باشند تا بتوانید برای رسیدن به آنها مسیر تعیین کنید. شما لازم نیست به چگونگی رسیدن به آن هدف فکر کنید. در صورتی که هدف خود را به درستی تعیین کنید، چگونگی به طرق مختلف آشکار خواهد شد. اگی نمی‌دانید که می‌خواهید به چه میزان پول دست پیدا کنید، توقع نداشته باشید که دنیا این میزان پول را به شما بدهد. رقمی که تعیین می‌کنید و سطح اهداف و رویای شما دقیقا نمایانگر ارزشی است که برای خود قائل هستید.

کار با خویشتن (خودسازی)

فرد دولتمند جوان با اسرار دولت و فرزانگی آشنا می‌شود که طرز نگاه او را تغییر می‌دهد:

1. عوامل و شرایط بیرونی مهم نیستند. زیرا هرچه در زندگی تو اتفاق می‌افتد آینۀ اندیشه‌ها و افکارت است. مهم نیست که شما در چه موقعیت جغرافیایی زندگی می‌کنید. در هر موقعیتی می‌توانید ثروتمند و موفق شوید. اگر می‌خواهید همه چیز تغییر کند باید از باورها و افکار خود شروع کنید و طرز فکر خود را تغییر دهید.

2. بزرگترین محدودیت، محدودیت ذهن انسان است. عوامل بیرونی، انسان را محدود نمی‌کنند بلکه این خود انسان است که خودش را محدود می‌کند.

3. اهداف شما در عین حال که باید قابل دسترس باشند لازم است که جاه‌طلبانه نیز باشند. پس محدودیتی برای خود قائل نشوید و به قوۀ تخیل خود اجازۀ پرواز بدهید.

4. اهداف شما باید با یک چرایی شدید و قوی همراه باشند. خواستن شدید راه رسیدن به اهداف است. باید ایمان داشته باشید که موفق می‌شوید.

5. اگر می‌خواهید ایمان خود را افزایش دهید از قدرت کلامتان استفاده کنید و هرگز از جملات منفی استفاده نکنید. کلام شما بر ضمیر ناخودآگاه تاثیر می‌گذارد و شرایط بیرونی را مطابق میل شما فراهم می‌کند. جهان بازتاب ذهن ناهوشیار شماست.

برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه

6. به خوراکی که مغز خود می‌دهید دقت کنید. چه چیزهایی را باور می‌کنید؟ همانها زندگی شما را می‌سازند.  

7. ناخودآگاه خود را مجاب کنید که می‌توانید. به خود تلقین کنید و دقت کنید که حتی گفتگوی درونی شما هم منفی نباشد. تکرار، رمز موفقیت شماست.

8. مدام اهداف خود را مرور کنید و ذهن ناهشیار خود را اشباع کنید تا راه رسیدن به آن را برایتان آشکار کند. ضمیر ناخودآگاه در هر صورت کار می‌کند. اگر کاری نکنید که به نفع شما کار کند، بر علیه شما کار خواهد کرد.

9. اگر می‌خواهید بر ترس‌های خود غلبه کنید فقط کافی است که اقدام کنید.

10. تمرکز کنید. تمرکز، کلید کامیابی است. تلاش متمرکز شما را به موفقیت خواهد رساند.

سخن پایانی

کتاب حکایت دولت و فرزانگی به قلم مارک فیشر در این مقاله مطرح شد. مارک فیشر در این کتاب به سادگی پیش‌نیازهای رسیدن به ثروت و موفقیت در هر حوزه‌ای را به ما می‌آموزد و اسرار دولت و فرزانگی را مطرح می‌کند. پسر جوان داستان نیز در نهایت با به کارگیری توصیه‌های پیر دانا تبدیل به فردی موفق و ثروتمند می‌شود. الگوبرداری از افراد موفق یکی از راه‌های دستیابی به موفقیت است. کافی است که کارهای افراد موفق را تقلید کنید تا به همان دستاوردی برسید که آنها رسیده‌اند.

آموزش پارادایم شیفت و آموزش رایگان نگرش نگرش می‌توانند در تکمیل این کتاب به شما کمک کنند. 

0 نظر

ارسال نظر جدید