تحلیل کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد

تحلیل کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد

تحلیل کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد
کتاب «چه کسی پنیر مرا جابجا کرد» به ضرورت تغییر می‌پردازد. اسپنسر جانسون در «چه کسی پنیر مرا جابجا کرد» مخاطب را وامی‌دارد که به باورهای خود شک کند.

کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟

کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد یکی از معروف‌ترین و بهترین کتاب‌های انگیزشی و موفقیت است. اسپنسر جانسون در این کتاب با خلق چهار شخصیت که در جستجوی پنیر هستند، انسان را به تفکر دربارۀ زندگی خود وامی‌دارد. این کتاب کوتاه که برای همۀ سنین مناسب است می‌تواند تاثیری عمیق و پایدار بر نگرش انسان بگذارد.

چهار شخصیت این داستان که دو تن از آنها موش هستند و دو تن دیگر آدم کوتوله‌هایی به اندازۀ موش، به دنبال پنیر می‌گردند و در این مسیر با چالش‌هایی مواجه می‌شوند. ضرورت تغییر، محوریت اصلی این داستان است.

                                                   ضرورت تغییر اولین رکن موفقیت است

شخصیت‌های داستان چه کسی پنیر مرا جابجا کرد

اسکاری و اسنیف، موش‌های داستان

اسکاری در کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد، نام یکی از موش‌هاست. او شخصیتی است که هر روز به همراه دوستش اسنیف در هزارتو به دنبال پنیر می‌گردد. او از شم خود استفاده می‌کند و بو می‌کشد تا جهت پنیر را پیدا کند. اسکاری از روش آزمون و خطا استفاده می‌کند و برعکس انسان‌ها قدرت تحلیل و احساس و باور ندارد.

او به دنبال پنیر وارد تمام راهروهای هزارتو می‌شود و در صورتی که راهرو خالی باشد، مسیر خود را تغییر می‌دهد و در راهروی دیگری به جستجوی پنیر می‌پردازد. زمانی که ذخیرۀ بزرگ پنیر تمام می‌شود، اسکاری ناامید نمی‌شود چون هر روز قبل از خوردن پنیر به همراه دوستش ذخیره را بازبینی کرده تا در صورت بروز هرگونه تغییر آگاه شود و از خیلی وقت پیش ضرورت تغییر را حس کرده است. او از قبل متوجه شده که ذخیرۀ پنیر رو به اتمام است پس با تغییر ذخیرۀ پنیر، خود را متناسب با شرایط تغییر می‌دهد و به دنبال ذخیرۀ جدید حرکت می‌کند. اسنیف نیز در این جستجو او را همراهی کرده و به دنبال او می‌رود.

هم و هاو، آدم‌های داستان

هم و هاو دو شخصیت کوتولۀ این داستان هستند. آنها برعکس موش‌ها قدرت تجزیه و تحلیل دارند و تجربیات گذشته‌شان باعث شکل‌گیری باورهایی در ناخودآگاه آنها شده است. آنها مطابق با این باورها و الگوهای ذهنی تصمیم می‌گیرند و نسبت به پدیده‌ها واکنش نشان می‌دهند. آنها تغییر را پیش‌بینی نمی‌کنند چرا که تاکنون ذخیرۀ پنیر وجود داشته و جای نگرانی نیست. پس از اتمام ذخیرۀ پنیر، برعکس موش‌ها، شوکه می‌شوند چون نمی‌توانند باورها و عادات خود را تغییر دهند.

 آنها نگرش بیرون به درون دارند و معتقدند که شرایط بیرونی باید تغییر کند و حاضر نیستند خود را تغییر دهند، پس اتمام پنیر را باور نمی‌کنند. تغییر سخت است پس آنها منتظر می‌مانند تا شرایط تغییر کند، شاید پنیر بازگردد.

هم و هاو حتی وقتی می‌بینند که موش‌ها به دنبال پنیر تازه‌ای رفته‌اند به آنها اعتماد نمی‌کنند چون معتقدند که باورها و قدرت تفکر خودشان برتر است و برای مدت زیادی پایبند به عادت و باور کهنۀ خود می‌مانند.

هاو کم‌کم تصمیم می‌گیرد تغییر کند ولی ترس از شکست مانع حرکت او می‌شود. هم حاضر نیست که هاو را همراهی کند و منتظر تغییر شرایط می‌ماند. پس از مدتی هاو متوجه می‌شود که اگر تغییر نکند می‌میرد. پس با ترس در هزارتوی زندگی حرکت می‌کند تا برای خود تقدیر جدیدی رقم بزند. او به تدریج به این نتیجه می‌رسد که باید پنیر را بو کند تا بداند چه زمانی کهنه می‌شود و اجازه ندهد که تغییر به او تحمیل شود. او یاد می‌گیرد که باید شرایط را رصد کند تا متوجه شود که چه زمانی باید تغییر کند.

                                 شخصیتهای کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد

آیا شخصیت‌های کتاب «چه کسی پنیر مرا جابجا کرد» واقعی هستند؟

چهار شخصیت کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد، در جامعۀ ما نیز وجود دارند. البته بدیهی است که تعداد افراد کمتری شبیه اسنیف و اسکاری هستند و اکثریت افراد به هم و هاو شباهت دارند.

اسنیف و اسکاری نماد افرادی هستند که تغییر را در زندگی بو می‌کشند و خود را متناسب با تغییر شرایط تغییر می‌دهند. آنها قربانی نیستند بلکه حاکم بر سرنوشت خود هستند و معتقدند که همه چیز به خود آنها بستگی دارد. آنها یک چرایی محکم برای تغییر دارند و آن پیدا کردن پنیر تازه است. از همین جهت با عادات قدیمی مبارزه می‌کنند و به جستجوی پنیر جدید می‌روند. اسکاری جزء 1% برتر افراد جامعه است که تغییر را پیش‌بینی کرده و سوار بر موج جدید می‌شود. اسنیف شاید جزء 1% برتر نباشد اما دنباله‌روی دوستش است و درجا نمی‌زند.

اسکاری‌ها در دنیای کسب و کار کسانی هستند که سوار بر امواج جدید می‌شوند. زمانی که موج صنعتی ظهور کرد، افرادی که سوار بر این موج شدند تبدیل به کارخانه‌داران ثروتمند شدند در حالیکه بیشتر افراد در مقابل این تغییر بزرگ مقاومت کرده و می‌خواستند در موج کشاورزی باقی بمانند. تغییر پارادایم و باورهای کهنه برای آنها بسیار دشوار بود و نمی‌توانستند بپذیرند که معنای شغل تغییر پیدا کرده است.

اسنیف‌ها افرادی بودند که به زیرکی اسکاری‌ها نبودند و نتوانستند پیشرو باشند ولی با تقلید و دنباله‌روی از آنها توانستند زندگی خود را تغییر دهند.

هاو افرادی بودند که صبر کردند تا تغییر به آنها تحمیل شود و تبدیل به کارمندان و کارگران همان کارخانه‌ها شدند و هم افرادی بودند که هرگز تغییر نکردند.

اکنون نیز انقلاب صنعتی چهارم ظهور کرده است. موج صنعتی دچار رکود شده است. افراد زیادی را می‌بینیم که با سوار شدن بر موج جدید، کسب و کارهای جدیدی راه‌اندازی کرده‌اند. آنها به سرعت پارادایم‌های کسب و کار در دنیای جدید را پذیرفته و خود را تغییر داده‌اند. آنها باورهای کهنه را دور ریخته و منتظر تغییر شرایط نمانده‌اند. حال آنکه خیلی از افراد جامعه مانند هاو آنقدر تعلل می‌کنند تا مجبور به تغییر شوند و دیگر چاره‌ای برای آنها باقی نمانده باشد. در حالیکه هم هرگز تغییر نمی‌کند و مدام از سرنوشت خود نالان است و بر صندلی قربانی جا خوش کرده است. نشستن بر روی صندلی قربانی برای او بسی آسان‌تر است چون تغییر دشوار است.

تغییر یعنی دور ریختن و تغییر الگوهای ذهنی و باورهایی که نسل به نسل به ما به ارث رسیده است. تغییر یعنی جدا شدن از رویاها و اهدافی که جامعه و خانواده به ما تحمیل کرده‌اند. تغییر یعنی دست کشیدن از عادت‌های غلطی که گاهی ریشه‌های چندین ساله دارند. همرنگ جماعت بودن آسانتر است ولی جدایی از جماعت و تغییر مسیر ما را مضطرب می‌سازد. ترس از انتقاد، ترس از شکست، ترس از شنیدن جواب منفی و بسیاری از ترس‌های دیگر که همگی اکتسابی هستند، ما را فلج می‌کنند.

                             پارادایم شیفت (تغییر الگوهای ذهنی)

چه زمانی باید تغییر کنیم؟

ضرورت تغییر را زمانی حس می‌کنید که در زندگی و کسب و کار خود رو به جلو حرکت نکرده و مدام همان دستاوردهای پیشین را به دست می‌آورید. با این داستان کوتاه می‌توانید کسب و کار، زندگی شخصی و روابط زناشویی خود را بهبود ببخشید. اگر کسب و کار شما دچار رکود شده و یا فروش شما کمتر شده است، زمان تغییر فرا رسیده است. اگر در روابط زناشویی، سالی یک مرتبه جر و بحث با همسرتان داشته‌اید ولی الان این بازۀ زمانی به ماهی یا هفته‌ای یک‌ بار و چند بار کاهش یافته است، زمان تغییر است. اگر نسبت به گذشته با بیماری‌های بیشتری دست و پنجه نرم می‌کنید، اضافه وزن پیدا کرده‌اید و یا دچار افسردگی شده‌اید زمان تغییر است.

اجازه ندهید مشکلات شما تبدیل به بحران شوند. اجازه ندهید افزایش وزن شما تبدیل به چاقی مفرط و ظهور بیماری‌های مختلف شود. اجازه ندهید روابط شما آنقدر تیره و تار شود که به حالت بحرانی برسد. اجازه ندهید شرایط به گونه‌ای شود که مجبور شوید تغییر کنید. تغییر را بو بکشید.

به این سوالات پاسخ دهید تا متوجه شوید که آیا زمان تغییر فرا رسیده است.

  • به زندگی خود و شغل خود و روابط خود نگاه کنید. اگر با همین وضعیت پیش بروید 5 سال آینده در کجا هستید؟ آیا وضعیت مطلوبی دارید؟ خود را در 5 سال آینده تصور کنید، آیا وضعیت جسمانی، زندگی زناشویی و کسب و کار موفقی دارید؟
  • اگر نمی‌ترسیدید چکار می‌کردید؟

چگونه تغییر کنیم؟

تغییر الگوهای ذهنی و باورها امکان‌پذیر است ولی تلاش زیادی می‌طلبد. قبل از اینکه شرایط بحرانی شود، اثر مرکب را در زندگی خود به کار بگیرید و کاری کنید که اثر مرکب به نفع شما عمل کند و نه به ضرر شما. اثر مرکب را در زندگی و شغل خود پیاده‌سازی کنید و با قدم‌های کوچک و جزئی، تغییرات بزرگ و عظیم به وجود بیاورید.

«بستۀ آموزشی پارادایم شیفت» و کتاب «اثر مرکب» به شما کمک می‌کنند تا راحت‌تر بتوانید از باورهای کهنه دست کشیده و تغییر کنید.

سخن پایانی

چه کسی پنیر مرا جابجا کرد یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های انگیزشی است که به ضرورت تغییر می‌پردازد. اسپسنسر جانسون معتقد است که الگوهای ذهنی و پارادایم‌‌ها و باورهای ما باید تغییر کنند وگرنه به همان دستاوردهایی می‌رسیم که پیش‌تر نیز رسیده بودیم. پنیر شما هرچیزی است که می‌خواهید در زندگی داشته باشید. به پنیر خود دلبستگی پیدا نکنید تا زمانی که از دستتان رفت دچار شوک نشوید. یادتان باشد که اعتقادات کهنه، شما را به سوی پنیر جدید نمی‌برد. مسیری که شما را به جایگاه کنونی رسانده، هرگز شما را به جایگاه ایده‌آلی که باید در آینده به آن برسید نمی‌رساند. پس تغییر کنید.

0 نظر

ارسال نظر جدید